یادگیری، رشد و بازآفرینی خود با دروننگری شروع میشود. راهبران ابتدا باید درون خود را بررسی و بر موانع و تعصبات خود غلبه کنند تا برای راهبری تاثیرگذار بر دیگران آماده شوند. راهبری «درون به بیرون» عنصر کلیدی برای ایجاد تأثیر پایدار در تیمها و سازمانها است. این امر مستلزم رشد و توسعۀ فردی است، به این معنی که دائما در حال یادگیری، گوش دادن، الهامبخشی و مراقبت باشید.
در دنیایی که سرشلوغی و «انجام دادن همۀ کارها» را ستایش میکنند، پذیرش شیوه جدیدی از تفکر در مورد بهرهوری شجاعت میخواهد. بازاندیشی در بهرهوری، دعوتی است برای پایین آمدن از تردمیل سرشلوغی و قدم گذاشتن در راهی شجاعانه و آگاهانه برای کار و زندگی - راهی که در آن موفقیت را نه با حجم زیاد کارهایی که انجام میدهیم، بلکه با تأثیری که میگذاریم و لذتی که تجربه میکنیم میسنجیم.
از میان تمامی اقدامات برای ایجاد تحول در سازمان، معمولاً از تغییر فرهنگ به عنوان یکی از سختترین موارد برای تجسم، سنجش و ردیابی یاد میشود. آیا تغییر فرهنگ به معنای مهربانتر بودن افراد با یکدیگر، یا انجام یک سری فعالیتهای تیمسازی خارج از محل کار است؟
ما جهان را فقط با چشمهایمان نمیبینیم؛ بلکه از خلال گفتگوهایی که در آنها نفس میکشیم، آن را در مییابیم. گفتگو فقط انتقال اطلاعات نیست؛ بلکه فضای مشترکی است که در آن معنا ساخته میشود. خانواده، دوستان، سازمان، جامعه و حتی ملت، همگی بافتهایی از گفتگو هستند.
در جهانی مملو از عدم قطعیتها و تحولات سریع، مفهوم «آیندۀ تضمینشده» در حوزه کسبوکار همچنان مبهم باقی مانده است. با این وجود، همینطور که از میان تغییرات خیرهکنندهای که در سالهای اخیر به وجود آمده است حرکت میکنیم، یک چیز واضح است: گامهای جمعی که هماکنون برای ایجاد یک زیربنای تابآور و سازگار برمیداریم، پایداری ما را هنگام فرا رسیدن موج بعدی تحولات تعیین میکند.
بسیاری از افراد باور دارند که استاد انجام همزمان چند کار هستند، اما آیا این فقط باور ذهنی آنهاست؟ مغز ما طوری طراحی شده که در یک زمان مشخص فقط بر روی یک چیز تمرکز کند و انجام همزمان چند کار (Multi-Tasking) مغز شما را از بین میبرد.