ما جهان را فقط با چشمهایمان نمیبینیم؛ بلکه از خلال گفتگوهایی که در آنها نفس میکشیم، آن را در مییابیم. گفتگو فقط انتقال اطلاعات نیست؛ بلکه فضای مشترکی است که در آن معنا ساخته میشود. خانواده، دوستان، سازمان، جامعه و حتی ملت، همگی بافتهایی از گفتگو هستند. هر تصمیم جمعی، هر باور مشترک و هر فرهنگ غالب، بر پایهی گفتگوهایی است که بهصورت مداوم در حال شکلگیریاند.
وقتی میگوییم یک نهاد زنده است یا مرده، در واقع داریم درباره کیفیت گفتگوهایی که در آن جریان دارد صحبت میکنیم.
نهادهایی که گفتگوها در آنها باز، کنجکاوانه، بدون ترس و شنواییمحور است، بالندهترند و نهادهایی که دارای گفتگوهای بسته، قضاوتگر یا منفعل است، دچار خفگی و رکود میشوند.
ما در کدام شبکه گفتگو زندگی میکنیم؟
اگر لحظهای درنگ کنیم و نگاهی به اطرافمان بیندازیم، میتوانیم ببینیم که در حلقهای از گفتگوها ایستادهایم؛ با خانواده، همکاران، دوستان، شبکههای اجتماعی، حتی با خودمان…
- اما کیفیت این گفتگوها چیست؟
- آیا این شبکه از گفتگوها ما را تغذیه میکند یا تحلیل میبرد؟
- آیا در محیطی از گفتگوهایی هستیم که به ما اجازهی رشد، ابراز، اشتباه و تغییر میدهد؟
- یا محیطی که در آن باید مدام از خود دفاع کنیم، خود را سانسور کنیم و یا وانمود کنیم که چیزهایی نیستیم؟
شبکهای از گفتگوهای فرساینده مانند جوی آبی است راکد، که زندگی را در خود دفن میکند. این گفتگوها پر از کنایهاند، از بیان حقیقت میترسند، بهجای گوش دادن قضاوت میکنند و بهجای همدلی، رقابت را تشویق میکنند.
در مقابل، گفتگوهای زنده و نیروبخش مانند رودخانهای رواناند؛ شنیدن در آنها عمیق است، پرسش و پرسشگری در آنها جایگاه دارد، و فرد در آنها نهتنها پذیرفته میشود، بلکه به شکوفایی دعوت میشود.
ویژگیهای گفتگوهای زنده و الهامبخش
گفتگوهای الهامبخش الزاماً پیچیده یا فلسفی نیستند. گاهی یک سوال ساده که با توجه واقعی پرسیده میشود، میتواند انسان را دگرگون کند. ویژگیهای گفتگوهای زنده عبارتند از:
گوش دادن فعال: در این نوع گفتگو، طرف مقابل احساس میکند شنیده میشود. در واقع، نه فقط شنیده میشود، بلکه فهمیده میشود.
احترام به تفاوتها: در گفتگوهای زنده و الهامبخش طرفین از تضاد نمیترسند؛ بلکه تعارض را طبیعی میدانند، از آن استقبال میکنند و آن را فرصتی برای رشد و یادگیری میدانند.
بدون نقاب بودن: گفتگو جایی است برای اصالت و خودمان بودن؛ نه برای وانمود، تظاهر و نمایش.
آفرینش معنا: این نوع گفتگوها انسان را از روزمرگی بیرون میکشند و به او کمک میکنند تصویر روشنتری از خودش، دیگران و جهان داشته باشد.
چگونه میتوانیم شبکه گفتگوهای خود را بازآفرینی کنیم؟
بازسازی شبکه گفتگو یعنی بازسازی فضاهایی که در آنها معنا خلق میشود. این فرآیند گاهی با ترک برخی گفتگوهای غیر موثر و فرساینده آغاز میشود؛ یعنی گفتگوهایی که از ما فقط یک نسخهی محافظهکار، تدافعی و محدود میخواهند، یا ما را در گذشتهمان اسیر میکنند.
برای بازآفرینی، میتوان این اقدامات را آغاز کرد:
پرسیدن سوالهای عمیقتر: پرسشگر بودن و علاقمند بودن به درک آنچه فرد مقابل تجربه میکند. مثلاً: به جای پرسیدن سطحی «چطوری؟»، بپرسیم «این روزها چه چیزی واقعاً تو رو درگیر کرده؟»
دعوت به گفتگو: برای گفتگوهای واقعی فضا بسازیم. مثلاً شام بدون گوشی، جلساتی برای شنیدن بیداوری، حلقههای گفتگوی هدفمند.
آگاهی از فضای کلی گفتگو: آیا با حضور ما گفتگو امنتر میشود یا پرتنشتر؟ آیا حضور ما فضا را باز میکند یا باعث بسته شدن فضا میشود؟
جسارت در گفتن و شنیدن: گفتگوهای واقعی نیازمند شجاعت هستند. شجاعت در بیان و شجاعت در شنیدن چیزی که شاید مطابق خواست ما نباشد.
گفتگو، زیستن است
گفتگو فقط ابزاری برای ارتباط نیست؛ بلکه خود یکی از اشکال اصلی زیستن است. کیفیت زندگی ما، از کیفیت گفتگوهای ما جدا نیست. هر گفتگوی اصیل، دریچهای است به یک زندگی اصیلتر. اگر میخواهیم نهادهای ما، از خانواده و سازمان گرفته تا جامعه، زنده، خلاق و انسانی باشند، باید ریشههای آن را با گفتگوهای خود آبیاری کنیم.
شما در چه شبکه گفتگوهایی زندگی میکنید؟ در اطراف شما چه نوع گفتگوهایی جریان دارد؟